
یوگا و ریشههای سوماتیک مدرن: پیوند سنتهای درونی شرق با علوم جسم-ذهن معاصر
نویسنده
آریانمهر
تاریخ انتشار
چکیده
حوزه «سوماتیک» (Somatics) در علوم معاصر به عنوان رویکردی کلنگر به بدن و ذهن شناخته میشود که بر آگاهی درونی، تجربه زیسته بدن و بازتنظیم عصبی تأکید دارد. هرچند این اصطلاح در قرن بیستم در غرب شکل گرفت، بسیاری از اصول بنیادین آن ریشه در سنتهای کهن، بهویژه یوگا و سایر نظامهای درونی شرق دارد. این مقاله به بررسی پیوند تاریخی و فلسفی یوگا با سوماتیک مدرن، نقش یوگا در بازتعریف رویکردهای درمانی، و تأثیر آن بر مدلهای علمی امروز میپردازد.
۱. مقدمه
اصطلاح «سوماتیک» از واژه یونانی σῶμα (soma) به معنای «بدن بهعنوان یک کل زنده» گرفته شده است. این مفهوم بر تجربه مستقیم فرد از بدن خود، نه صرفاً بهعنوان یک شیء فیزیکی، بلکه بهمثابه موجودیتی آگاه و پویا، تأکید دارد. با وجود آنکه حوزه سوماتیک مدرن عمدتاً در غرب توسعه یافته، بنیانهای فلسفی و عملی آن را میتوان در سنتهای کهنی چون یوگا، چیگونگ و مراقبههای بودایی مشاهده کرد.
۲. یوگا بهعنوان سوماتیک اصیل
یوگا، با قدمتی بیش از چند هزار سال، نظامی جامع برای پرورش بدن، ذهن و روح است. برخلاف برداشت سطحی و مدرن که آن را عمدتاً به مجموعهای از حرکات کششی تقلیل میدهد، در اصل روشی برای خودشناسی، بازتنظیم سامانه عصبی و ایجاد تعادل در حیات فرد است. سنتهای یوگایی مانند هاتا یوگا، پراتیاهارا (کنترل حواس)، پرانایاما (تنفس آگاهانه) و دهارانا (تمرکز) همگی نمونههایی از فرآیندهای سوماتیک پیشامدرن هستند که بر درونآگاهی (interoception) و حسپیکری (proprioception) تأکید دارند.
مطالعات اخیر نشان داده است که بسیاری از تمرینهای یوگا، بهویژه ترکیب حرکات، تنفس و مراقبه، بر سیستم عصبی خودمختار (Autonomic Nervous System) تأثیر گذاشته و به فعالسازی حالت آرامسازی (Parasympathetic) کمک میکنند. این ویژگی، یوگا را به یک ابزار درمانی مهم در حوزههای مدرن مانند درمان تروما، درد مزمن و اضطراب تبدیل کرده است.
۳. شکلگیری سوماتیک مدرن و وامگیری از شرق
هرچند پیشگامان سوماتیک مدرن همچون فردریک ماتیس الکساندر (روش الکساندر)، موزس فلدنکریس (روش فلدنکریس) و توماس هانا (خالق اصطلاح Somatics) عمدتاً بر پایه مشاهدات بالینی خود کار میکردند، بسیاری از آنان از فلسفه و تکنیکهای شرقی الهام گرفته بودند.
بهطور خاص، در نیمه دوم قرن بیستم، موجی از علاقه به یوگا و مدیتیشن در غرب، این تکنیکها را با نظریههای علوم اعصاب، روانشناسی پدیدارشناختی و رواندرمانی بدنی ادغام کرد. نتیجه این ادغام، شکلگیری شاخههایی مانند «یوگا تراپی»، «سوماتیک یوگا» و «رواندرمانی یوگایی» بود که امروزه در کلینیکها و مراکز بازتوانی بهطور گسترده استفاده میشوند.
۴. یوگا بهعنوان مرجع در تعریفهای مدرن سوماتیک
در دهههای اخیر، رویکردهای نوینی چون Somatic Experiencing (پیتر لوین) و Polyvagal Theory (استفان پورجس) که بر بازتنظیم عصبی و حسپیکری تمرکز دارند، بهشکل غیرمستقیم با آموزههای یوگا همراستا هستند. تمریناتی همچون اسکن بدن (Body Scan)، تنفس آگاهانه، و حرکت آهسته و بدون قضاوت، دقیقاً در سنتهای یوگا نیز وجود داشته و امروز با زبان علوم اعصاب توصیف میشوند.
بررسیها نشان میدهد که بسیاری از مدلهای درمانی مدرن، بهویژه در حوزه تروما، یوگا را بهعنوان یکی از پایههای علمی و عملی خود پذیرفتهاند. مقاله “Yoga Psychotherapy” در Journal of Transpersonal Psychology (۲۰۱۳) تأکید میکند که یوگا نهتنها یک ابزار مکمل، بلکه چارچوبی بنیادین برای درک رابطه بدن-ذهن در درمان است.
۵. نتیجهگیری
یوگا را میتوان «سوماتیک اولیه» نامید؛ سیستمی که قرنها پیش از ابداع اصطلاح «Somatics»، بر آگاهی بدنی، یکپارچگی جسم و ذهن، و رهایی از تنش و رنج تأکید داشت. تحولاتی که در قرن بیستم در حوزه سوماتیک رخ داد، نه بهعنوان جایگزین، بلکه بهعنوان بازتفسیر علمی و بالینی این سنت کهن قابل درک است. درک این پیوند، نهتنها به غنای علمی سوماتیک میافزاید، بلکه اعتبار تاریخی یوگا را بهعنوان ستون فقرات این حوزه برجسته میکند.
منابع
- Khalsa, S. B. S., & Cope, S. (2013). Yoga Psychotherapy: The Integration of Western Psychological Theory and Ancient Yogic Wisdom. Journal of Transpersonal Psychology. لینک PDF
- Ojas Yoga. (2024). What Is Somatic Yoga? Benefits, Techniques & How It Differs from Traditional Yoga. لینک
- Brett Larkin. (2023). The Rich History of Somatic Yoga. لینک
- Eagle’s Nest Atitlán. (2024). History of Somatic Yoga. لینک
- van der Kolk, B. (2014). The Body Keeps the Score: Brain, Mind, and Body in the Healing of Trauma. Viking.
- Porges, S. W. (2011). The Polyvagal Theory: Neurophysiological Foundations of Emotions, Attachment, Communication, Self-Regulation. Norton.