
تفسیر وارونگی یین و یانگ در تایچی
نویسنده
دکتر یانگ، جوئینگ-مینگ
ترجمه
آریانمهر
تاریخ انتشار
یانگ (Yang, 阳, yáng) نماد Qian (乾, qián) در هشتگانهها (Bagua, 八卦, bāguà)، آسمان، خورشید، آتش، Li (离, lí) در هشتگانهها، رهاسازی، بیرونرفتن، گسیلکردن، رویارویی، گشودن، فاعل بودن، گوشت، کاربرد، Qi (气, qì)، بدن فیزیکی، بُعد رزمی (یعنی فعالیتهایی برای تقویت حیات جسمانی)، مربع، بازدم، صعودی، پیشروی و گوشههاست.
یین (Yin, 阴, yīn) نماد Kun (坤, kūn) در هشتگانهها، زمین، ماه، آب، Kan (坎, kǎn) در هشتگانهها، غلتیدن، وارد شدن، ذخیره کردن، ارتباط یافتن، یگانه کردن، فرمانروا، استخوانها، هسته، قوانین، Xin (心, xīn) (یعنی ذهن/قلب)، جنبهی علمی ـ پژوهشی (یعنی پرورش طبیعت انسانی)، دایره، دم، نزولی، عقبنشینی و پهلوهاست.
نظریهی وارونگی (reversal) یین و یانگ را میتوان بهروشنی از طریق «آب و آتش» توضیح داد. درست مانند شعلهی آتش که رو به بالا میرود، در حالی که آب به پایین جریان مییابد. اگر بتوانیم آتش را زیر آب نگاه داریم، آنگاه وضعیت وارونه شده است. با این حال، اگر روش آن را ندانیم، این هدف محقق نمیشود. برای مثال، اگر آب را در دیگی (cauldron) قرار دهیم و آن را بر روی آتش بگذاریم، آتش از زیر آب را گرم میکند. در این حالت، آب نمیتواند به پایین جاری شود و شعله نیز نمیتواند بیوقفه به بالا برود، زیرا دیگ مانع جدایی آن دو است. در اینجا نوعی کنترل وجود دارد که از بالا رفتن بیپایان آتش و جاری شدن بیپایان آب جلوگیری میکند. این همان چیزی است که «آب و آتش از یکدیگر پشتیبانی میکنند» و نظریهی وارونگی (یین-یانگ) نامیده میشود.
اگر اجازه دهیم شعله آزادانه به بالا برود و آب آزادانه به پایین جاری شود، آنگاه آب و آتش نمیتوانند همزیستی و حمایت متقابل داشته باشند، که نتیجهی آن جدایی آب و آتش است (یعنی نمیتوانند با هم وجود داشته باشند). از این رو گفته میشود: وقتی جدا باشند، «دو» هستند و وقتی متحد باشند، «یک» هستند. بنابراین، یک همان دو است و دو همان یک. بهطور خلاصه، از همین قاعده است که «سه نیرو» (San Cai, 三才, sān cái) یعنی آسمان، زمین و انسان پدید میآیند.
از طریق فرمانروایی تایچی (Taiji, 太极, tài jí) یا همان دائو (Dao, 道, dào)، دو قطب یین و یانگ از ووجی (Wuji, 无极, wújí – بیکرانه/بینهایت) پدید میآیند. همچنین از طریق تایچی، یین و یانگ میتوانند دوباره در ووجی متحد شوند. با این حال، برای تعامل هماهنگ یین و یانگ، آنها باید در تعادل باشند. از این تعادل است که میتوان به حالت ووجی بازگشت.
باید درک کنید که یین و یانگ همان Kan (坎, kǎn) و Li (离, lí) نیستند. Kan و Li یا آب و آتش ابزارها (methods) و کنشهایی هستند که میتوانند بر تعادل یین و یانگ (وضعیت) تأثیر بگذارند. بنابراین، یین و یانگ نتایج Kan و Li یا همان آب و آتشاند. در تمرین تایچیچوان (Taijiquan, 太极拳, tài jí quán)، اگر بتوانید نظریهی یین-یانگ و کان-لی (Kan-Li) را در تمرین خود بهکار ببندید، درک شما از تایچیچوان عمیق خواهد شد. هنگامی که این فهم درونی بهطور بیرونی آشکار شود، تایچیچوان شما به سطح مهارت خواهد رسید.
برای نمونه: یانگ مربوط است به Qian، آسمان، خورشید، آتش، Li، رهاسازی، بیرونرفتن، گسیلکردن، رویارویی، گشودن، فاعل بودن، گوشت، کاربرد، Qi، بدن فیزیکی، کنشهای رزمی، مربع، بازدم، صعودی، پیشروی و گوشهها؛ یین مرتبط است با Kun، زمین، ماه، آب، Kan، غلتیدن، داخلشدن، ذخیره، ارتباط، یگانهسازی، فرمانروا، استخوانها، هسته، قوانین، Xin (ذهن/قلب)، مطالعهی علمی، گردی، دم، نزولی، عقبنشینی و چهار پهلو.
در تایچیچوان، هنگامی که یین-یانگ و کان-لی را درک کردید، باید بیاموزید که چگونه آنها را در همهی حرکات بهکار ببرید تا یین و یانگ بتوانند همزمان وجود داشته باشند، در تعادل و هماهنگی با یکدیگر. هر جا یین هست، یانگ هم هست، و برعکس. در این حالت، یین و یانگ میتوانند در هر لحظه وارونه شوند. وقتی چنین شود، «بیمایه» (insubstantial, 虚, xū) میتواند به «مایهدار» (substantial, 实, shí) بدل شود یا برعکس. این امر کنش راهبردی شما را زنده و قابلتبدیل میسازد. اما اگر نظریهی یین-یانگ و کان-لی را بهروشنی درنیابید، هرگز به این هدف نخواهید رسید و تاکتیکها و حرکات شما کارآمد نخواهند بود.
اگر نظریهی وارونگی یین و یانگ را بفهمید، میتوانیم دربارهی دائو سخن بگوییم. اگر دریابیم که هرگز نمیتوانیم خود را از دائو جدا کنیم، آنگاه میتوانیم دربارهی انسانیت سخن بگوییم. اگر بتوانیم انسانیت را برای پرورش دائو بهکار بگیریم و بدانیم که دائو از ما دور نیست، آنگاه میتوانیم دربارهی همزیستی انسان با آسمان و زمین گفتوگو کنیم.
آسمان در بالاست، زمین در پایین، و انسان در میان. اگر بتوانیم به قوانین آسمان استناد کنیم، قواعد زمین را رعایت کنیم، با درخشش خورشید و ماه (یعنی زمانبندی) هماهنگ شویم، با پنج کوه مقدس (Wu Yue, 五岳, wǔ yuè) و چهار رود بزرگ همصبر و پایدار باشیم، با چهار فصل همگام شویم، با چمنزارها و جنگلها پژمرده و شکوفا شویم، نیک و بد سرنوشت ارواح و ایزدان را دریابیم، و از رونق و افول کارهای انسانی آگاه شویم، آنگاه میتوانیم نتیجه بگیریم که Qian و Kun یک آسمان و زمین بزرگ (یعنی کلانجهان / macrocosm) هستند، در حالی که انسان یک آسمان و زمین کوچک (یعنی خُردجهان / microcosm) است.
بنابراین، در مورد بدن و ذهن انسان، اگر بتوانیم تواناییهای آسمان و زمین را مطالعه کنیم، قادر خواهیم بود خرد و تواناییهای ذاتی را درک کنیم. اگر بخواهیم این قابلیتهای ذاتی را از دست ندهیم، باید Qi درست و باصلابت (Zheng Qi, 正气, zhèng qì) را پرورش داده و به آن آسیب نرسانیم، آنگاه میتوانیم به جاودانگی (longevity) برسیم.
اینکه گفته میشود بدن انسان یک آسمان و زمین کوچک است (microcosm)، به این معناست که آسمان، طبیعت درونی انسان است، در حالی که زمین، حیات جسمانی انسان است. هستهی انسان، معنویت غیرمادی اوست. اگر این را نفهمیم، چگونه میتوانیم با آسمان و زمین بهعنوان سه نیرو (San Cai, 三才) همزیستی کنیم؟ اگر نتوانیم طبیعت درونی خود را به کمال برسانیم و زندگی سالمی برقرار سازیم، چگونه میتوانیم به هدف نهایی پرورش روحانی (یعنی روشنشدگی / enlightenment) برسیم؟
ما بخشی از طبیعت هستیم و بنابراین همواره تابع تأثیرات طبیعی یین و یانگ خواهیم بود. برای اینکه خود را بشناسیم، باید نخست چرخهها و زمانبندیهای طبیعی یین و یانگ را بشناسیم. وقتی این چرخههای طبیعی را درک کنیم، میتوانیم آنها را در بدن خود بهکار بریم. آنگاه میتوانیم انسانیت را با آسمان و زمین هماهنگ کنیم و بهعنوان سه نیرو (San Cai, 三才) همزیستی کنیم.
پنج کوه مقدس (Wu Yue, 五岳): Song Shan (嵩山, sōng shān)، Heng Shan (衡山, héng shān)، Heng Shan (恒山, héng shān)، Tai Shan (泰山, tài shān) و Hua Shan (华山, huà shān).
چهار رود بزرگ (Si Da Jiang, 四大江, sì dà jiāng): Chang Jiang (长江, cháng jiāng – رود یانگتسه)، Huang He (黄河, huáng hé – رود زرد)، Huai He (淮河, huái hé) و Ji He (济河, jì hé).